مونته سوری و روش تربیت کودکان / نویسنده هاله صفرزاده / دبیر
اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

 روشی نوین در آموزش کودکان با قدمتی صدساله

آشنایی با شیوه‌ي آموزشی ماریا مونته سوری

هاله صفرزاده

شیوه‌های آموزش و یاددهی به کودکان موضوعی است که بسیاری از دانشمندان و محققان را به خودمشغول داشته است. روز به روز هم بر اهمیت این موضوع افزوده می‌شود، چرا که برای همه روشن است ،که دنیای آینده در گرو آموزش درست کودکان امروز است. هر چه این شیوه‌ها با دنیای کودکان هم‌خوانی بیشتری داشته باشند موثرتر خواهند بود . یکی از این شیوه‌ها که از عمر آن حدود یک قرن مي‌گذرد شیوه ای است که ماریا مونته سوری پایه گذار آن بود و به نام خود او مشهور است. شیوه‌ای که علیرغم قدمت صد ساله‌ي آن، همچنان نو و خلاقانه است و طراوت و تازگی خود را از دست نداده است. نوین ماندن این شیوه به شناخت دقیق مونته سوری ازطبیعت و دنیای کودکان برمی گردد.

برای آشنایی بیشتر با روش مونته سوری از نوشته‌های خود او مدد مي‌گیریم . او یادگیری را " فعاليتی پويا مي‌دانست كه تمام شخصيت يك كودك بايد درگير آن باشد» شخصيتی که به نظر او در 6 سال اول زندگی هر فرد شكل مي‌‌گيرد. به نظر مونته سوری یک اشتباه اصولی در خانواده و مدرسه و ... به چشم مي‌خورد که همه به فکر فردای کودک هستند و هیچ کس وضع فعلی او را در نظر ندارد و این نقطه‌ای برای شروع کارش بود. درشیوه‌ي او وضع فعلی کودک در نظر گرفته مي‌شود و نقطه‌ي آغاز ِآموزش، حال است.

مونته سوری مي‌گوید: عواملی که او را به سمت این روش سوق داده "یافته‌هایش ، شناخت و درک بیشترش از کودکان و تلاش برای حمایت و دفاع از آنان و بازشناسی حقوق آنان بوده است. وی کودکان را انسان‌های ضعیفی مي‌دیده که در میان افراد قوی و قدرتمند زندگی مي‌کنند و بزرگسالان آنان به درستی نشناخته‌اند و نیازهای نهفته و عمیقشان را درک نکرده‌اند. در نتیجه خواسته‌ها وتمایلات طبیعی آنان که به طور مبهم و ناشناخته در حیات درونی آنان ریشه دارد با مداخلات بی مورد نامطلوب و شدید بزرگسالان سرکوب مي‌شده است."

وی معتقد بود که "ما به عنوان افراد بزرگسال در قضاوت‌ها و باورهای خویش در مورد بچه‌ها نه تنها در امور بدیهی تربیتی و یا تحصیلی به خطا رفته‌ایم بلکه اصولا عملکردی را تعقیب کرده‌ایم که از بن و اساس اشتباه بوده است.

مونته سوری مي‌گوید: " کودک از طرف یک فرد بزرگسال قوی تر تحت فشار قرار مي‌گیرد. بزرگسالی که تمایلات و خواسته‌های طبیعی کودک را نادیده مي‌گیرد، به زور او را به تطابق و سازش با آن محیط نامطلوب و نامناسب وادار مي‌کند. زیرا فرض ابتدایی بزرگترها این است که با انجام چنین اعمالی موجبات رشد بیشترکودک را فراهم مي‌کنند. مي‌توان گفت که بیشتر روش‌ها وشیوه‌های تربیتی موجود تحت نفوذ این عقیده است که کودک باید مستقیما خود را با دنیای بزرگسالان وفق دهد و بر این اساس به کارگیری زور و قهر نیز مشروعیت پیدا مي‌کند. این نوع سازگاری با دنیای بزرگسالان بر اطلاعت و انقیاد بی چون و چرا استوار است و بالطبع به نادیده گرفتن شخصیت کودک منجر مي‌شود.

"پیروی کورکورانه و برده‌وار در بچه‌ها، همانند بزرگترها، احساس پستی و فرومایگی ایجاد مي‌کند و درنهایت به از دست دادن ارزش و شان و منزلت انسانی آنان منجر مي‌شود. محیط اجتماعی ساخته‌ي دست ما برای کودک مناسب نیست. او این محیط را درک نمي‌کند و نیز قادر به سازگاری با آن نیست زیرا همیشه جدا و خارج از آن محیط بوده است. کودک در مدرسه‌ای درس خوانده که برای او شباهت زیادی به یک زندان داشته است. جایی که تکالیف درسی انعطاف ناپذیرو انضباط خشک و رسمی باعث مي‌شود که دنیای حساس و لطیف کودک را جوی مسموم و ناگوار فرا گیرد...رویکرد عادلانه تر و صحیح به کودک آن است که به جای محیط‌های تنش زا، محیطی سازگار و موافق با کودک برایش ایجاد کنیم. این محیط مي‌تواند زمینه ای باشد تا کودک در آن به فعالیت بپردازد و شخصیت خود راشکل دهد. قدم اول در عملی ساختن هر نوع نظام تربیتی آن است که برای کودک محیطی فراهم کنیم تا او را از تمامی موانع مشکل خطرناک و تهدیدکننده برهاند. این محیط که همچون پناهگاهی در توفان، محلی آباد در بیابانی خشک و در واقع مامن و ماوای آسایش روانی کودک است و به نحوی باید باشد که رشد همه جانبه‌ي کودک را تامین کند.

او تاکید مي‌کند که:" ما باید نقش قبلی خود را به عنوان زندانبان فراموش کنیم و در عوض محیطی را به وجود آوریم که در آن از نظارت‌ها و دخالت‌های بی مورد گذشته خبری نباشد." اما این نکته را هم خاطر نشان مي‌کند که" اعطای آزادی به کودک معادل با رها سازی او یا غافل شدن از اوضاع و احوال زندگی نیست. بلکه باید با مهربانی واحتیاط لازم رشد او را تقویت و حمایت کنیم. برای تامین و تقویت رشد کودک مداخله‌ي صحیح و نه بی‌مورد و حساب نشده ضرورت پیدا مي‌کند . اگر وسایل و ولوازم مورد نیاز کودک را برایش فراهم کنیم بلافاصله خواهیم دید که او برای انجام کارهای مختلف از روش‌ها و شیوه‌های جدید ابداعی و فوق‌العاده استفاده خوادهد کرد. آنچه کودک آزادانه انجام می‌دهد مورد علاقه‌ي اوست . نیل به تعالی و تکامل در او به اتکا به خویشتن و حفظ استقلال بستگی دارد.

در یک کلام مونتسوری محیط را معلم کودک مي‌داند و معتقد است:" این امر زمانی تحقق مي‌یابد که خطاها و اشتباهات کودک بدون دخالت والدین و یا آموزگاران به او نمایانده شود زیرا اطرافیان اصولا باید به عنوان یک ناظر و مراقب با حرکات و سکنات کودک برخورد کنند. اگر چنین شود، او آرام آرام زبان و پیام بی صدای اشیا و جیزهایی که به ا و تذکرات لازم را مي‌دهد مي‌شوند: مواظب باش مي‌بینی که مین یک میز تازه آراسته شده و تمیز هستم مرا کثیف و خط خطی نکن."

وقتی کودک با شوق و آزادی و اختیار خود به انجام کاری دست مي‌زنند لذت معنوی خاصی به دست مي‌آورند. اصولا تکمیل و اتمام یک فعالیت سبب آزاد شدن انرژی نهفته‌ي کودک مي‌شود و آزادی همین انرژی است که استمرار و دوام و قوام یک فعالیت را تعیین مي‌کند. در حقیقت کودک با انجام فعالیت‌های مختلف فقط راضی و خوشحال نمي‌شود بلکه در ضمن انجام آن مي‌آموزد که صلاحیت و کفایت و شایستگی بیشتری کسب کند.

اگر محیط مناسب و مقتضی برای کودک تامین شود رفتار اجتماعی‌اش رشد مي‌کند ودرک او را از مسایل افزایش مي‌دهد و در پیچ و خم زندگی موفق مي‌شود. او در چارچوب خاص خود عمل مي‌کند و مي‌خواهد میل به انجام فعالیت‌های مختلف را ارضا کند. از آنجا که کشش‌ها و تمایلات موجود در نهاد کودک قابلیت ارضا دارد باید یک سری مقاصد ساده و واضع نیز برای این تمایلات در دنیای خارج وجود داشته باشد...در صورتی که کودک احساس کند سطح فعالیت‌های او با نیازهای درونی‌اش در سازگاری و توافق است بالطبع قادر به آشکار ساختن خویشتن خویش خواهد شد و این ویژگی آنقدر در او گسترش مي‌یابد که حتا از مقتضیات رشدش هم فراتر مي‌رود. در نیتجه کودک در جست و جوی کسب سازگاری و هماهنگی و توافق با موجودات انسانی همنوع و همسطح خود برآید و در این کار موفق مي‌شود.

 

روش‌ها

" نظم از درون آزادي زاده مي‌شود."

کودک در زمان آموزش با روش مونتسوری در شرایطی قرار مي‌گیرد که خود را تواناتر از هم شاگردی‌ها و آموزگارش مي‌بیند و به همین دلیل تلاش مي‌کند پاسخ پرسش‌هایش را خود بیابد. مونتسوری، کودک را کاملا آزاد مي‌داند و لازمه‌ي مستقل بار آمدن وی را عدم مداخله در کارهای او بیان مي‌کند. وی معتقد است که کودک شخصا و بدون کمک گرفتن از دیگران، باید بتواند کار انجام دهد. هنگامی که کودک با وظیفه‌اش آشنا مي‌شود، مي‌تواند خود به تنهایی آن را ادامه دهد. در کلاس‌های مونتسوری، کودک فعالیت مورد علاقه خود را برمی‌گزیند و آن را بدون دخالت دیگران انجام مي‌دهد، مگر این که آن فعالیت باعث مزاحمت سایر کودکان مي‌شد.

روشی که او به کاربرد عبارت بود از فراهم کردن ابزارهایی از زندگی واقعی و طبیعی با پیچیدگی ساختاری متفاوت که در اختیار بچه‌ها قرار مي‌گیرد تا توجه آن‌ها را جلب کند و کودک هنگام کار با این ابزارها، مهارت‌های خود را بیشتر کند و به تدریج به ابزارهای پیچیده‌تری که در اطراف خود مي‌بیند توجه کند. به این ترتیب، کودک، خود مي‌آموزد و نقش آموزگار تنها راهنمایی است و فراهم کردن لوازم و محیط مناسب برای آموختن. ویژگی محیط و ابزارهای روش مونتسوری درگیر کردن کودک با شرایط طبیعی محیط زندگی است. هنگامی که کودک برای انجام کارهای دشوارتر آماده شد، آموزگار او را به درگیر شدن با مفهوم یا ابزاری پیچیده‌تر راهنمایی مي‌کند. این روش تازه که به جای آموزش از بالا و به کار گیری حافظه کودکان، به توانایی، علاقه و انتخاب و شخصیت منحصر به فرد هر کودک احترام مي‌ گذارد.

مونتسوری مي‌‌کوشید تا توانایی‌های پنهان و بالقوه انسان را شکوفا کند.

تمرین‌هایی که برای کودکان در نظر گرفته مي‌شود با توجه به ترتیب حسی و عضلانی کودک در سنین مختلف انتخاب مي‌شود. هدف این است که از طریق تمرین‌هایی مانند: دقت کردن، مقایسه کردن و تمیز دادن، حواس کودک تقویت شود. کودک یک فرد منفعل و ساکن نیست او در همه حال فعال است و کنجکاو و عاشق دانستن. کودک عاشق کنجکاوی و جست و جو و یافتن است و علاقه‌ای به نشستن ندارد. "کودک باید ببیند، تجربه کند، لمس کند تا بیاموزد اگر ما بتوانیم جهان اطراف او را در چارچوب مدرسه به بهترین و شادی بخش‌ترین روش ممکن به او نشان دهیم خواهیم توانست رغبت به دانستن را در وجودش بیدار کنیم و برای این منظور باید بگذاریم هر لحظه آنچه که دوست دارد بیاموزد و نه بیشتر."

مونتسوری معتقد است در اولین سال‌های یادگیری یعنی بین 3 تا 10 سالگی، کودک اشتیاقی فراوان به یادگیری و تجربه دنیای اطرافش دارد و اگر معلم باتجربه و البته دوره دیده یی بتواند این انرژی و میل را به راه درست بکشاند،علاقه و اشتیاق کودک چند برابر خواهد شد و راندمان آموزشی‌اش به طرز غیرقابل‌باوری افزایش خواهد یافت. او معتقد است که در این سنین مغز کودکان مانند اسفنجی است که هر چه آب در اطرافش است به خود جلب می‌کند. یادگیری زبان و دستور زبان مادری را به عنوان نمونه ذکر مي‌کند و مي‌پرسد که چگونه یک کودک سه ساله مي‌تواند دستور زبان مادریش را به راحتی بیاموزد و به راحتی به کار گیرد؟ و نتیجه مي‌گیرد که ما مي‌توانیم از همین توانایی مغز کودک استفاده کنیم و به او آموزش‌های لازم را بدهیم.

استفاده از ابزارهای آموزشی مناسب یکی از مهم‌ترین قسمت‌های این روش است: کتاب‌ها، اشیا، آزمایش‌ها و تجربه‌های کوچک برای کودکان جالبند و اجازه تحرک، مشورت، صحبت با یکدیگر، راهنمایی و بازی را حین آموزش به کودکان مي‌دهد. کار گروهی و توانایی اصلاح اشتباهات، شجاعت صحبت کردن در جمع، شجاعت پذیرش اشتباهات و توانایی فعالیت در یک موضوع خاص و مطرح کردن خود را به کودکان مي‌دهد. در این کلاس‌ها ضعف‌ها هرگز پوشیده نمي‌شوند و مورد توبیخ هم قرار نمي‌گیرند، هر کس در این جهان هوش خاص خودش را دارد.

بازی اصلی‌ترین وسیله آموزش در روش مونتسوری است. مي‌توان به وسیله‌ی بازی مناسب یک نکته دقیق علمی یا یک مطلب سخت را به کودک آموزش داد و استعدادهای ذاتی کودکان را کشف و تکمیل کرد. کودک باید بداند قابلیت جبران و بازگشت به مرحله اول را دارد و مي‌داند هیچ گاه به خاطر درک نکردن مساله‌یی یا بی‌تجربگی و ندانستن، نمره نخواهد گرفت و تنبیه نخواهد شد. درست همین جا است که رقابت واقعی شکل مي‌گیرد و کودک شانس خود را به هر شکلی امتحان خواهد کرد.

در روش مونتسوری کودکان در سنین متفاوت در کنار هم و در یک کلاس هستند. یکی از فواید همسان نبودن سنی کودکان در یک کلاس این است که با این کار کلاس تبدیل به جامعه‌ي کوچک مي‌شود که سازندگان آن همراه هم و با شناخت توانایی‌های هم کار مي‌کنند، تحقیق مي‌کنند و به هم کمک مي‌کنند . تکرار مسائل آموزشی ، سبب مي‌شود که آموزش به کودک سرعت بیشتری یابد و درکنار همه‌ي اینها احترام به بزرگ‌تر، حمایت از کوچک‌تر را هم یاد می‌گرند. فراموش نکنید، کودکی که در کنار خواهر یا برادر بزرگ‌ترش بزرگ مي‌شود هم زودتر حرف مي‌زند، هم زودتر راه مي‌رود و هم زودتر مي‌آموزد.

وی در آموزش خواندن و نوشتن روش دقیقی به کار مي‌برد و در آن سعی مي‌کرد تا هر نوع آموزش مستقیم و تقلیدی را حذف کند. او همواره از نوشتن آغاز مي‌کرد و معتقد بود که کودک در نوشتن، از وجود درونی خویش، از آنچه مي‌شناسد، از آنچه فکر مي‌کند، کلمه‌ای که در ذهنش هست و باید بیان شود، شروع مي‌کند؛ در حالی که خواندن، کلمه به عنوان چیزی خارجی است که باید فراگرفته شود.

و در مجموع مي‌توان گفت که این ویژگی‌هاست که روش مونتسوری را بعد از صد سال همچنان نو و تازه نگه داشته است. البته می توان به عینه دید که آنچه امروز تحت عنوان مونتسوری در دنیا اجرا می شود با ایده های اولیه مونتسوری تفاوت های فاحشی دارد. مدارس مونتسوری با شهریه های بسیار گران، خاص عده ی  کمی از دانش آموزان اقشار مرفه شده است در حالی که این شیوه از آموزش کودکان محروم هندی شروع شد.

مونتسوری انضباط خشک و رسمی را در تضاد با روح آموزش می دانست  در حالی که یکی از انتقاداتی که به این روش می شود انضباط شدید حاکم بر کلاس ها و دانش آموزانی است که در مدارس مونتسوری درس می خوانند. بررسی نقادانه و علمی این روش  در کنار توجه به نکات مثبت  آن، می تواند کمک بزرگی باشد به بهبود کیفیت شیوه های آموزش کودکان در قرن 21.

زندگینامه

"ماریا مونته سوری"، پزشک، فیلسوف، آموزگار و انسان دوستی اهل ایتالیا بود. او در سال ۱۸۷۰ در آنکونای ایتالیا به دنیا آمد و پس از گذراندن ۸۲ سال سرشار از نوآوری و کوشش برای بهتر شدن زندگی انسان‌ها در سال ۱۹۵۲ در هلند درگذشت.

ماریا نخستین پزشک زن ایتالیا بود و پس از پایان تحصیل به عضویت کلینیک روانشناسی دانشگاه ساپینزای رم درآمد. اما او با الگوها و قانون‌های کهن و به ظاهر غیر قابل تغییر زمانه سر سازش نداشت و آن‌ها را به چالش کشید.

ماریا مونته سوری، در یک کنگره آموزشی که در سال ۱۸۹۶ در شهر تورینوی ایتالیا برگزار شد، اعلام کرد که مي‌خواهد به این کودکان رها شده آموزش دهد. سخنان مونتسوری، وزیر آموزش ایتالیا را به این موضوع علاقه مند کرد و به این ترتیب ماریا مدیر یک موسسه آموزش کودکان عقب مانده ذهنی شد. پس از پایان یک دوره آموزش، از شاگردان ۸ ساله ماریا در این موسسه آزمون خواندن و نوشتن گرفته شد. آزمونی مشابه آن چه برای کودکان سالم برگزار مي‌شود. نتیجه، همه را میخکوب کرد. دانش آموزان عقب مانده ذهنی، توانستند امتیازی بالاتر از میزان متوسط به دست آورند، یعنی عملکردی بهتر از دانش آموزان سالم. به این ترتیب، این فکر در ماریا به وجود آمد که اگر توانایی ذهنی بچه‌های عقب مانده ذهنی تا این حد بالاست پس توانایی بچه‌های سالم چه قدر مي‌تواند بالا باشد؟ موفقیت مونتسوری در آموزش به کودکان عقب‌مانده ذهنی، باعث شد تا او در سال ۱۹۰۶، یک "خانه کودک" در یکی از فقیر ترین محله‌های رم بنیاد نهد و در آن جا محیطی مناسب و آرامش‌بخش برای کودکان به وجود آورد تا هر یک بر اساس توانایی خود رشد کنند و مهارت‌هایی را به دست آورند.موسیلینی، رهبر حکومت فاشیستی ایتالیا در آن زمان، ماریا مونتسوری را به خاطر مخالفت با فرستادن کودکان به جنگ و مخالفت با سیاست‌های دولت، از کشور تبعید کرد و به این ترتیب گذران سال‌های دور از وطن برای مونتسوری آغاز شد. مونتسوری در هند، برتهیه شش بسته آموزشی مونتسوری برای هند سرپرستی کرد. این بسته‌های آموزشی، پایه‌های استواری را برای روش مونته سوری در هندوستان به وجود آورد.مونتسوری پس از پایان جنگ، سال‌های مانده از عمر پر بارش را در هلند سپری کرد، جایی که هم اکنون میزبان "انجمن بین المللی مونته سوری" (AMI) است. ماریا مونتسوری، در سال ۱۹۵۲ در هلند درگذشت. "روش مونتسوری"، "ذهن گیرا"، "رازهای کودکی"، "کشف کودک" از آثار منتشر شده ماریا مونه سوری هستند.

منابع:

 کودک در خانواده، ،ماریا مونته سوری ، ترجمه دکتر سعید بهشتی، چاپ و نشر بین الملل

روش‌هاي نوين آموزش و پرورش کودکان- محمود کویری

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

یک شنبه 2 مهر 1396برچسب:, :: 16:27 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 34
بازدید کل : 5497
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1